در چشم پر آب ما نظر کن
هر سو برو و زما خبر کن
سودای میان تهی که داری
رندانه بیا زسر به در کن
خاک کف پای عاشقان شو
خود را به کمال معتبر کن
گر می خواهی بهشت جاوید
مستانه به بزم ما گذر کن
هستی بگذار عارفانه
در عالم نیستی سفر کن
جامی ز حباب پر کن از آب
با ما تو حدیث بحر و بر کن
بنگر تو جمال نعمت اللّه
در جام جهان نما نظر کن
جناب شاه نعمت اللّه ولی
هر سو برو و زما خبر کن
سودای میان تهی که داری
رندانه بیا زسر به در کن
خاک کف پای عاشقان شو
خود را به کمال معتبر کن
گر می خواهی بهشت جاوید
مستانه به بزم ما گذر کن
هستی بگذار عارفانه
در عالم نیستی سفر کن
جامی ز حباب پر کن از آب
با ما تو حدیث بحر و بر کن
بنگر تو جمال نعمت اللّه
در جام جهان نما نظر کن
جناب شاه نعمت اللّه ولی