گفتیم خدای هر دو عالم
گفتیم محمد و علی هم
گفتیم نبوت و ولایت
در ظاهر و باطن اند با هم
آن بر همه انبیاست سید
واین بر همه اولیاست مقدم
آن صورت اسم اعظم حق
وین معنی خاص اسم اعظم
واو ار طلبی طلب کن از نون
وز واو الف بجوی فافهم
در اول و آخرش نظر کن
تا در یابی تو سر خاتم
چشمی که نه روشن است از وی
آن دیده مباد خالی از نم
شهباز علی است نیک دریاب
هم دانه روح و دام آدم
بی مهر محمد و علی کس
یک لحظه ز غم مباد خرم
باشد علم علی به دستم
زآن است ولایتم مسلم
در جام جهان نمای عینش
عینی است که به آن عین بینم
بر یرلغ ما نشان آل است
ما دلشادیم و خصم در غم
او ساقی حوض و کوثر و ما
نوشیم زلال او دمادم
بی حضرت او بهشت باقی
جامی باشد و لیک بی جم
بیچاره رزم اوست رستم
خواهنده بزم اوست حاتم
دستش به اشارت سر تیغ
افکنده ز دوش دست ارقم
کم باد محب آل مروان
هر چند کمند کمتر از کم
مائیم به عزتش معزز
مائیم به دولتش مکرم
رو تابع آل مصطفی باش
نه تابع شمر و ابن ملجم
بر عرش زدیم سنجق خویش
بر بسته ز زلف حور پرچم
ای نور دو چشم نعمت الله
ای مرد موالی معظم
در دیده ما ترا مقام است
بنشین جاوید خیر مقدم
در عین علی نگاه می کن
می بین تو عیان جمله عالم
جناب شاه نعمت الله ولی
( یرلغ - فرمان پادشاهان ، منشور
ارقم - ماری است که بر پشت آن نقطه های سپید و
سیاه باشد.
سنجق - علم ، نشان ، رایت ) ) ) )