ملک عشقش به غیر ما نرسد
پادشاهی به هر گدا نرسد
درد دردش که نوش نکرد
به شفاخانه دوا نرسد
هر که بیگانگی ز خویش نجست
به سر کوی آشنا نرسد
بنده تا از خودی برون ناید
به سرا پرده خدا نرسد
نرسد در حریم وصل دلی
که ز هجران بر او بلا نرسد
دل چو از آب و گل خلاصی یافت
گرد بر گرد او ز ما نرسد
نعمت الله رسید تا جائی
که به جز جان اولیاء نرسد
جناب شاه نعمت الله ولی
پادشاهی به هر گدا نرسد
درد دردش که نوش نکرد
به شفاخانه دوا نرسد
هر که بیگانگی ز خویش نجست
به سر کوی آشنا نرسد
بنده تا از خودی برون ناید
به سرا پرده خدا نرسد
نرسد در حریم وصل دلی
که ز هجران بر او بلا نرسد
دل چو از آب و گل خلاصی یافت
گرد بر گرد او ز ما نرسد
نعمت الله رسید تا جائی
که به جز جان اولیاء نرسد
جناب شاه نعمت الله ولی