لذّت جان ما ز مستان پرس
ذوق رندان ز می پرستان پرس
خبر از حال ما اگر پرسی
در خرابات رو ز رندان پرس
نوش کن جام می که نوشت باد
بعد از آن ذوق باده نوشان پرس
دردمندانه گر دوا جوئی
دُرد دَردش بجو و درمان پرس
سر زلفش اگر بدست آری
حال شوریدۀ پریشان پرس
جان عاشق به پرسشی دریاب
آنگهی هر چه خواهی از جان پرس
ساقی بزم نعمت اللّهم
ذوقم ازخدمت حریفان پرس
جناب شاه نعمت الله ولی