آب ما می رود به جو دریاب
عین ما را بجو نکو دریاب
جام بستان و باده را می نوش
خمّ می نگر سبو دریاب
وام کن دیده ای ز اهل نظر
او به او بین و او به او دریاب
سخن پشت و رو بسی گفتند
این سخن نیز پشت و رو دریاب
در سر زلف او پریشان شو
جمع می باش و مو به مو در یاب
یک زمانی به چشم ما بنگر
آب این چشمه سو به سو دریاب
جام گیتی نما بدست آور
نعمت الله را نکو دریاب
جناب شاه نعمت الله ولی