تلاش برای نابودی متصوفین نعمت اللهی در ایران از سوی دست نشاندگان ، تنها اضافه کردن مدرک دیگری بر دشمنی دیرین ایشان با تشیع و ایران بوده است. متصوفین نعمت اللهی(که برای فریب افکارعمومی با همکاری رسانه های اجیر شده آنان را دراویش گنابادی میخوانند )پیروان تنها فرقه تصوفی شیعی بوده اندکه مظلومانه تحت انواع فشارها وشکنجه ها واقع شده و با مظلومیت خویش بار دیگر چشم همگان را
برحقایق پنهان در پشت ماسک برخی حاکمان بر وطن آشکار نموده اند.
دیروز شیروخورشید را که مظهر ولایت علی-ع- بوده را از پرچم ملی ما بگمان خود حذف کردند وامروز آشکارا میروند تا اصل تشیع را هدفگیری کنند




"آنانکه که گمان میکنند نور خدا را میتوانند با نَفَس های ناپاک خود خاموش کنند نه از خدا و نه از قدرتش چیزی می دانند."



وچه زیبافرمودآن امام انس وجان حضرت صادق علیه السّلام:
"شکرخدای راسزاست که دشمنان ما را از احمقها قرارداد."



Sunday, April 24, 2011





از بودو نبود خود فنا شو
رندانه بیا حریف ما شو

خواهی که تو پادشاه باشی
درحضرت پادشه گدا شو

چون اوست نوای بینوایان
دریاب نوا و بینوا شو

دربحر محیط ما قدم نه
باما بنشین و آشنا شو

ازهستی او وجود جوئی
ازهستی خویشتن فنا شو

گربنده حضرت خدائی
چون بنده حضرت خدا شو

خواهی که رسی به نعمت الله
ایمن زفنا و از بقا شو


جناب شاه نعمت الله ولی

Saturday, April 23, 2011





ما مظهر نور مصطفائیم
ما منبع سر مرتضائیم

 
ما فاتحة الکتاب عشقیم
ما آیت کرسی خدائیم

ما سر خلیفه زمینیم
ما نور صحیفه سمائیم

ما کاشف معنی کلامیم
ما واصف صورت شمائیم

ماصدرنشین کوی عشقیم
ماصوفی صفه صفائیم

ما گوهربحر بی کرانیم
ما مخزن گنج پادشائیم

ما جامع جمله اسم هائیم
ما جام جم جهان نمائیم

در شرع و طریقت و حقیقت
ما بلبل وهدهد و همائیم

سیمرغ حقیقت است سید
ما باز فضای کبریائیم


جناب شاه نعمت الله ولی

Thursday, April 21, 2011






گوهر دریای ما را آبروئی دیگر است
نوش کن جام می ما کز سبوئی دیگر است

گفته مستانه ما ملک عالم را گرفت
گوش کن بشنو خوشی کاین گفتگوئی دیگر است

دیگران فردوس می خواهند و ما دیدار یار
همت عالی ما را جست و جوئی دیگر است

خرقه خود را به جام می نمازی کرده ایم
نزد رندان این طهارت شست و شوئی دیگر است

رنگ عشق و بوی معشوق است رنگ و بوی ما
در میان عاشقان این رنگ وبوئی دیگر است

ما به جاروب مژه خاک درش را رفته ایم
لاجرم ما را بر این در آبروئی دیگر است

سید از دنیا برفت و نعمت الله را گذاشت
گر چه آن می کهنه است این جام نوئی دیگر است


جناب شاه نعمت الله ولی

Sunday, April 17, 2011



جام گیتی نمای ما انسان
حافظ جامع خدا انسان

صورت اسم اعظمش دانم
محرم راز کبریا انسان

گنج و گنجینه و طلسم به هم
می نماید عیان ترا انسان

هر چه در کائنات می خوانند
بندگانند و پادشا انسان

خانقاهی است شش جهت به مثل
صوفی صفه صفا انسان

موج و بحر و حباب و قطره و جو
همه باشند نزد ما انسان

این سراخانه خراب بود
گر نباشد در این سرا انسان

دردی درد دل که درمان است
می کند نوش دائما انسان

نعمت الله را اگر یابی
خوش ندا کن بگو که یا انسان


جناب شاه نعمت الله ولی

Friday, April 15, 2011





هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او
غنیمت دان اگر یابی در خلوت سرای او

نخواهی دید روی او اگر دیدت همین باشد
طلب کن نور چشم از وی که تابینی لقای او

مقام سلطنت جوئی گدای حضرت او شو
که شاه تخت ملک دل به جان باشد گدای او

اگر دار بقا خواهی سر دار فنا بگزین
فنا شو از وجود خود که تا یابی بقای او

مرا میخانه ای بخشید میر جمله رندان
همیشه باد ارزانی به بنده این عطای او

دلم خلوت سراس اوست غیری درنمی گنجد
که غیر او نمی زیبد در این خلوت سرای او

چه عالی منصبی دارم که هستم بنده سید
فقیر حضرت اویم غنیم از غنای او


جناب شاه نعمت الله ولی

Monday, April 11, 2011




آن امیرالمومنین یعنی علی
وآن امام المتقین یعنی علی

آفتاب آسمان لافتی
نور رب العالمین یعنی علی

شاه مردان پادشاه ملک دین
سرور خلد برین یعنی علی

نام او روح الامین از بهر نام
می نویسد بر جبین یعنی علی

گر امامی بایدت معصوم وپاک
می طلب شاهی چنین یعنی علی

گر محمد بود ختم انبیا
هست بر خاتم نگین یعنی علی

استعانت جوید از درگاه او
خدمت روح الامین یعنی علی

ساقی کوثر امام انس و جان
مصطفی را جانشین یعنی علی

فتح ونصرت داشت در روز غزا
بر یسار و بر یمین یعنی علی

عین اول دیده ام در عین او
نور چشم خرده بین یعنی علی

پیشوائی گر گزینی ای عزیز
این چنین شاهی گزین یعنی علی

مخزن اسرار اسمای اله
نفس خیر المرسلین یعنی علی

بود با سر نبوت روز و شب
رازدار و هم قرین یعنی علی

دین و دنیا رونقی دارد که هست
کارساز آن واین یعنی علی

این نصیحت بشنو از من یاد دار
دائمآ می گو همین یعنی علی

ناز دارد بر جمیع اولیا
آن ولی نازنین یعنی علی

صورتش در طا و ها می جو که هست
معنی اش دریا و سین یعنی علی

دست برده از ید و بیضا بزور
معجزه در آستین یعنی علی

معنی علم لدنی بی خلاف
عالم لوح مبین یعنی علی

در ولایت اولین اولیا
در خلافت آخرین یعنی علی

نعمت الله خوشه چین خرمنش
دلنواز خوشه چین یعنی علی


جناب شاه نعمت الله ولی

Thursday, April 7, 2011





جان عالم فدای خدمت اوست
هر چه باشد برای خدمت اوست

خانه ای روشن است دیده ما
آری آری سرای خدمت اوست

پادشاه سریر هفت اقلیم
بندگانه گدای خدمت اوست

حاصل بحر وکان به وقت سخا
خرده ای از عطای خدمت اوست

آفتاب سپهر عزوجلال
جام گیتی نمای خدمت اوست

عرش اعظم که تخت سید ماست
بر هوا از هوای خدمت اوست


جناب شاه نعمت الله ولی

Wednesday, April 6, 2011





عمر که بی او بر سر آری هیچ
جان که بی عشق او سپاری هیچ

همه عالم عدم بود بی او
به عدم میروی چه آری هیچ

هر خیالی که نقش می بندی
گر نه آن نقش او نگاری هیچ

یار کز جور یار بگریزد
باشد آن یار هیچ و یاری هیچ

عشق می باز و جام می می نوش
به از این کار کارداری هیچ

دولت وصل او دمی باشد
آن دم ار ضایعش گذاری هیچ

نعمت الله حریف و رندان مست
گر تو بیچاره در خماری هیچ


جناب شاه نعمت الله ولی

Tuesday, April 5, 2011





نور چشم عالمش خوانم علی مرتضا
محرم راز رسول وابن عم مصطفا

گوهر دریای عرفان بحر علم و کان جود
رهنمای رهروان وپیشوای اتقیا

هادئی کز نسل او مهدی پیدا میشود
شاید ار گویند اورا اهل حق نور هدی

از ولای او ولایت یافته هر کاو ولی اوست
رو موالی شو که این است اعتقاد اولیاء

دوستدار خاندان باش و محب اهل بیت
تابع دین محمد باش از بهر خدا

نیست مومن هر که دارد با علی یک مو خلاف
یار مومن شو چو ما و تابع آل عبا

از محبت آفتابی بر دل ما تافته
می نماید نور او آئینه گیتی نما

نفس خیرالمرسلین است و ولی کردگار
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار


جناب شاه نعمت الله ولی

Saturday, April 2, 2011




مسند ملک ولایت در حقیقت آن اوست
در حریم عصمتش روح القدس دربان اوست

هر کسی از گنج سلطانی نوائی یافتند
نقد گنج کنت کنزا نزد سید آن اوست

حق تعالی وصف او فرمود در قرآن تمام
هفت هیکل هر که خواند آیتی در شأن اوست

یافته حکم ولایت از خدا و مصطفی
هر چه هست از جزو و کل بنوشته در فرمان اوست

روح اعظم جان عالم عقل کل از جان و دل
در امامت این امام انس و جان جانان اوست

گر چه عالم از عطای نعمت الله منعم اند
نعمت الله نعمتی شایسته از احسان اوست

نفس خیر المرسلین است و ولی کردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار


جناب شاه نعمت الله ولی


Friday, April 1, 2011






تا لوای حیدری بر طارم خضرا زدند
کوس عزّش بر فراز عالم اعلا زدند

تا که در خلوت سرای لی مع الله شد مقیم
ساکنان حضرتش ز آن دم ز اوادنی زدند

جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی
قفل حیرت بر دهان نطق هر گویا زدند


سرفرازان در هوای خاک پایش همچو ما
ازسرهمت قدم برتارک دنیا زدند

پادشاهان از برای حشمت شاهنشهی
سکه دولت بنامش بر رخ زرها زدند

عارفان تا نکته ای خواندند از اسرار او
طعن ها بر گفته های بو علی سینا زدند

لمعه ای از آفتاب ذوالفقارش شد پدید
عارفان تمثیل نورش بر ید بیضا زدند

حکم فرمانش به نام انمّا کرده نشان
یَرلِغ توقیع آل آلش از طاها زدند

مقصد و مقصود عالم اوست وابن عم او
این ندا روز ازل در گوش جان ما زدند

نفس خیر المرسلین است و ولی کردگار
لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار


جناب شاه نعمت الله ولی


یرلغ= فرمان و حکم
توقیع= امضاء کردن