موج وحباب وقطره در این بحر ما یکیست
نقش حباب گرچه هزارند ماء یکیست
درمان درد دل چه کنم ای عزیزمن
از دوست می رسدهمه درد و دوا یکیست
ماوشرابخانه و رندان باده نوش
فارغ ز دو سرا برِ ما دو سرا یکیست
تمثال صدهزار در آینه رو نمود
دیدیم آن یکی و همه نزد ما یکیست
گرآشنای خویش شوی ،نزد عاشقان
معشوق وعشق وعاشق و آن آشنا یکیست
چون عقل اَحوَل است دو بیند،غریب نیست
بنگر به عین عشق که شاه وگدا یکیست
سیّد ز جودخویش وجودی به بنده داد
مُعطی نعمت اللهِ ما و عطا یکیست
جناب شاه نعمت الله ولی
ماء =آب
احول= بیماری که باعث دیدن دوتصویر میگردد
ماء =آب
احول= بیماری که باعث دیدن دوتصویر میگردد