گوهر دریای ما را آبروئی دیگر است
نوش کن جام می ما کز سبوئی دیگر است
گفتۀ مستانۀ ما ملک عالم را گرفت
گوش کن بشنو خوشی کاین گفتگوئی دیگر است
دیگران فردوس می خواهند و ما دیدار یار
همّت عالیّ ما را جستجوئی دیگر است
خرقۀ خود را به جام می نمازی کرده ایم
نزد رندان این طهارت شستشوئی دیگر است
رنگ عشق و بوی معشوق است رنگ و بوی ما
در میان عاشقان این رنگ و بوئی دیگر است
سیّد از دنیا برفت و نعمت الله را گذاشت
گر چه آن می کهنه است این جامِ نوئی دیگر است
جناب شاه نعمت الله ولی