گنج عشقش دفینۀ دل ماست
نقد او در خزینۀ دل ماست
در محیطی که نیست پایانش
کشتی او سفینۀ دل ماست
جام گیتی نما که می گویند
ساغر آبگینۀ دل ماست
مصر معنی دمشق صورت هم
گوشه ای از مدینۀ دل ماست
شد معطّر دماغ جان آری
بوئی از عنبرینۀ دل ماست
نور عروس تجلّی اوّل
زینتی از زرّینۀ دل ماست
نقد گنج خزانۀ عالم
حاصلات دفینۀ دل ماست
در دل ما چو دلبر است مقیم
آن سکونش سفینۀ دل ماست
نعمت الله که میر مستان است
خواجه تاش کمینه دل ماست
جناب شاه نعمت الله ولی
تجلیّ اوّل =ظهور حق از مقام خفا در مقام اعیان ثابته موجودات
خواجه تاش= دو بنده که یک صاحب داشته باشند