ای عاشقان ای عاشقان ما را بیانی دیگر است
ای عارفان ای عارفان ما را نشانی دیگر است
ای بلبلان ای بلبلان ما را نوا خوشتر بود
زیرا که این گلزار ما از بوستانی دیگر است
ای خسرو شیرین سخن ای یوسف گل پیرهن
وی طوطی شکّر شکن ما را بیانی دیگر است
یاری که اندر کار دل جان داد در بازار دل
همچون دل صاحبدلان زنده به جانی دیگر است
تا عین عشقش دیده ام مهرش به جان ورزیده ام
در آشکارا و نهان ما را عیانی دیگر است
خورشید جمشید فلک بر آسمان چارم است
مهر منیر عاشقان بر آسمانی دیگر است
اقلیم دل شد ملک جان شهر تن آمد این جهان
کون و مکان عاشقان در لامکانی دیگر است
رند و درِ میخانه ها صوفی و کنج صومعه
ما را سریر سلطنت بر آستانی دیگر است
سیّد مرا جانان بود هم درد و هم درمان بود
جانم فدای جان او کاو از جهانی دیگر است
جناب شاه نعمت الله ولی