ای در میان جانها از ما کنار تا کی
مستان شراب نوشند ما در خمار تا کی
ما کشتگان عشقیم بر خاک ره فتاده
ما را چنین گذاری در رهگذار تا کی
تو چشه حیاتی سیراب از تو عالم
ما تشنه در بیابان در انتظار تا کی
صافی بیار جامی بر خاک ما فرو ریز
در وجلسی چنین خوش گردوغبار تاکی
درخلوت دل تست یاری و یار غاری
تو می روی به هر در غافل زیار تاکی
نقش خیال بگذار دست نگار ما گیر
نقاش را نظر کن نقش نگار تا کی
رندان نعمت الله سرمست در سماعند
تو هم بکوب پائی دستی بر آر تاکی
جناب شاه نعمت الله ولی